×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

همه چیز از همه جا

.................................................

متافیزیک

متافيزيك و مراقبه فكري

متافيزيك و مراقبه فكري

تفكر در لغت به معني انديشيدن آمده است. در متافيزيك مراقبة فكري(ذهني) عبارت از دنبال كردن يك فكر است، اينگونه تفكر كه شيوة عارفان است منتهي به انقلاب دروني مي‌شود.

در احوال بسياري از بزرگان، دانشمندان و عرفا آمده است كه ساعتهاي طولاني را به تفكر و انديشيدن مي‌پرداخته‌اند؛ گاهي آنقدر در فكر و انديشة خود غرق مي‌شدند كه محيط پيرامون خود را كاملاً از ياد مي‌بردند.

انديشه، صيقل دهندة عقل و خرد و روشن كنندة دل است، انديشيدن باعث فهم مطالب مي‌باشد، تفاوت بسيار بين خواندن، حفظ كردن و فهميدن مي‌باشد، چون درك حقيقت با فهميدن صورت مي‌گيرد.

مولاي عارفان حضرت علي(عليه‌السلام) مي‌فرمايند:�زياد انديشيدن و فهميدن، سودمندتر از زياد تكرار كردن و خواندن است.� با انديشه، انسان مي‌تواند از جهل بكاهد و بر دانايي خود بيفزايد. حكمت كه مجموع فهم و خرد است، ميوة انديشه مي‌باشد. در بسياري از منابع ديني براي تفكر ارزشي بالاتر از عبادت در نظر گرفته شده است(كه به نظرمي‌رسد منظور از عبادت، عبادت ظاهري و بدني باشد چون تفكر خود نوعي عبادت دروني و باطني است، الله اعلم)

از اينروست كه پيامبر گرامي اسلام(صلي‌الله‌عليه‌وآله ‌وسلم) ـ آن مجراي نزول حكمت الهي ـ فرمودند:�ساعتي انديشه كردن بهتر از يك سال عبادت است.� تفكر را محاسن و فوايد بسياري است، مبين آن اينكه حضرت امام صادق(عليه‌السلام) ـ بنيانگذار اولين دانشگاه علوم الهي ـ مي‌فرمايند:�فكر، آيينة حسنات، كفارة گناهان، نور قلب و ماية حسن خلق است و اصلاح آخرت و آگاهي از فرجام كارها و فزوني علم در پي دارد. فكر خصلتي(عبادتي) است كه هرگز خداوند به مانند آن عبادت نشده است.�

براي انديشيدن، موضوعات مختلف مهمي از طرف پيشوايان و بزرگان توصيه شده است. خداوند، قرآن، خود، جهان هستي، مخلوقات، هدف خلقت و تاريخ گذشتگان از جمله مفيدترين موضوعات براي تفكر مي‌باشد.

تفكر دربارة خداوند، قدرت او، كار خداوند، صنع او، عظمت خداوند، نعمات او، فضل خداوند و رحمات او بسيار توصيه شده است. تدبر در اين موضوعات مي‌تواند بينش انسان را در موضوع مهم خداشناسي گسترش دهد. براي مثال موضوعات زير براي تفكر پيشنهاد مي‌گردد: ـ خداوند، يگانه قدرت حاكم بر جهان هستي است و هيچ مؤثري غير از او نيست. ـ خداوند، نعمات خود را از هيچ يك از مخلوقات دريغ نمي‌كند. ـ خداوند، فضل و رحمت خود را مشمول تمام افراد حتي بندگان عاصي نموده است.

به عنوان مثال ديگر، در بخش نعمت‌ها فقط كافي است، انسان بر اهميت آب ـ اين مادة ساده، ابتدائي ولي حياتي ـ تعمق نموده و بر وضع آن در صورت تغيير در كميت و يا كيفيت انديشه نمايد. اگر آب وجود نداشته باشد، يا اگر مزة آب تلخ، شور، ترش يا حتي شيرين شود، يا اگر تمام آب‌ها در سطح زمين جمع شود و فرو نرود، يا اگر تمام آب‌ها در عمق زمين فرو رود و جمع نشود، يا اگر آب داراي رنگ خاصي باشد، يا اگر آب داراي بوي خاصي باشد و� چه اتفاقي خواهد افتاد؟ آيا در اين صورت ديگر آب مفهوم و كاربرد آب را خواهد داشت؟ آيا موجودات قادر به ادامة حيات خواهند بود؟ براستي چرا�و من الماء كلَّ شيء حي�؟ آيا اگر آب تغيير يابد باز هم حيات براي تمام اشياء خواهد بود؟ آيا آب به تنهائي بيانگر وجود خالقي عظيم نمي‌باشد؟(هو الذي انزل من السماء ماء) كتاب آسماني و الهي قرآن، اعجاز قرآن، عظمت قرآن، وجه ملكوتي قرآن، ظاهر و باطن آيات قرآن، فوايد عمل نمودن به احكام قرآن، حقيقت قرآن كه نوري از انوار خداوند تعالي است، علوم قرآني و وجه قرآن در آخرت، از موضوعات مهم و مفيد براي مراقبة فكري مي‌باشد.

عارف كامل آقا ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي،‌كه خدايش رحمت كندـ معتقد است، قرآن در آخرت صورتي مانند صورت پيمبران، فرشتگان و بندگان صالح دارد، همچنين قرآن در آخرت سخن گفته و شفاعت مي‌نمايد.

براستي موضوعي با اين اهميت قابل تفكر و انديشيدن نمي‌باشد؟ واي بر ما اگر براي تفكر بر اين امر مهم سهل‌انگاري نمائيم!

در كتاب گرانقدر�تفسير ادبي و عرفاني قرآن كريم� آمده است:�تدبر بر دو قسم است: يكي انديشه كردن آدمي در نفس خود و حال خود كه آن را تدبر پند و موعظه گويند، دوم انديشه كردن در قرآن كه آن را تدبر حقيقت و مكاشفه گويند، اول صفت عامة مسلمانان است و دوم صفت عارفان است، كه ايشان را ديدة مكاشفه دهند تا حجاب ميان دل ايشان و حق برداشته شود و همة آرزوها نقد شود و آب مشاهدت در جوي ملاطفت روان گردد، دل از ذكر پر و زبان خاموش!

سر از نظر پر و خود را فراموش، وقار فرشتگان را ديده، ثبـات ربانيـان يافته، به سكينه صديقـان رسيده كه مـرد تـا به آنجـا نرسد، او را در درياي جلال قرآن شدن و استنباط گوهرهاي مكنون آن را كردن نشايد و بايد دانست كه اين درجه و مقام، علم اسرار حق است و اين مردان صاحب اسرار! اگر از ايشاني، دوست را وفاداري، و اگر نه تو را با رفتن با دوستان چه كار؟� از جمله موضوعات ديگر تفكر�خود�يا

من�مي‌باشد، اينكه�من�چيست و كدام است؟
آيا�من�همان احساس و عاطفه است؟!
آيا�من�همان عقل و ذهن است؟!
آيا�من�صفات ظاهري است؟!
آيا�من�صفات باطني است؟!
آيا من جسم يا روان يا روح است؟!
آيا�من�... براستي روان و روح چيست، جايگاه آنها كجاست، خصوصيات آنها كدام است؟!
ويژگي‌هاي انسان قبل از تولد چه بوده، بعد از مرگ چه خواهد بود؟ تدبر در جهان هستي بي‌كران و طبقات مختلف آن، جايگاه، ويژگي‌ها و فلسفة وجودي هر يك از اين طبقات، بطور قطع ما را بسوي شناخت آن خداوند عظيم هدايت مي‌نمايد. عالم ذر و عالم برزخ از موارد ديگر براي انديشيدن است. اين عوالم در كجا قرار دارند؟ انسانها در اين عوالم چگونه‌اند؟ آيا فقط انسان در اين عوالم است يا موجودات ديگر نيز وجود دارند؟ مخلوقات خداوند از دو وجه قابل تفكر است، اول موجودات فيزيك از جمله انسان، حيوانات، گياهان، جمادات و� دوم موجودات متافيزيك
از جمله روح، فرشتگان، جن و� يا شايد موجودات ديگر فيزيك يا متافيزيك كه ما از وجود آنها بي‌اطلاع هستيم و آنها را نمي‌شناسيم.

خصوصيات ظاهري و باطني و ويژگي‌هاي صورت و سيرت هر يك از اين مخلوقات قابل تفكر و تعمق است و انديشمند واقعي را به سوي خالق كبير رهنمون مي‌شود.

هدف خالق يگانه از خلقت انواع مخلوقات از جمله انسان موضوع مهمي براي انديشيدن است. آيا انسان براي عبـادت مولا، شنـاخت پروردگـار وآزمـايش شدن آفريده شده است؟ اگر اينگونه است حقيقت عبادت، شناخت و آزمايش چيست؟ ساير مخلوقات براي چه خلق شده‌اند؟ فلسفة تولد و مرگ بسياري از موجودات چيست؟

تاريخ گذشتگان، سرنوشت آنها، عقوبات اهل معاصي و هلاك شدگان و عاقبت اهل علم و ايمان و نجات يافتگان نيز از موضوعات بسيار مفيد و درس آموز براي مراقبه مي‌باشد. آيا تفكر بر چهره‌هاي تاريخي، عقايد، اعمال و عاقبت آنها در دنيا و آخرت ارزشمند نمي‌باشد؟!

آيا تفكر بر اقوام پيشين، سرنوشت و سرانجام آنها بي‌فايده است؟! آيا نبايد بر چهره‌هاي درخشان تاريخ چون حضرت آدم(عليه‌السلام)، حضرت نوح(عليه‌السلام)، حضرت ابراهيم(عليه‌السلام)، حضرت موسي(عليه‌السلام)، حضرت عيسي(عليه‌السيلام)، حضرت محمد(صلي‌اللـه‌عليه‌وآله ‌وسلم)، حضرت علي(عليه‌السلام)، حضرت زهرا(سلام‌اللـه‌عليها)، امام حسن(عليه‌السلام)، امام حسين(عليه‌السلام) و ساير ائمه، انديشه‌ها، گفتار و اعمال آنها تفكر نمود و درس آموخت؟! آيا لازم نيست بر چهره‌هاي ظلماني تاريخ چون قابيل، نمرود، فرعون، ابوجهل، ابن‌ملجم، معاويه، يزيد و ساير هم‌كيشان اينان و عاقبت آنها تفكر نمود و عبرت آموخت؟!

تمام اين تفكرها و انديشيدن‌ها زماني مفيد و ثمر بخش است كه نتايج مثبت آنها بر دل مستولي شده، دل بر حواس اعمال نفوذ نمايد و حواس نيز اندامها و اَعمال را كنترل كند. مقدمه تمام اينها نيز شناخت و بهره گرفتن از خرد مي‌باشد.

كلام را به آخر مي‌رسانيم با سخن زيباي حضرت امير المؤمنين علي(عليه‌السلام) كه فرموده‌اند:�روح، حيات بدن و خردمندي، حيات روح است.�

سه شنبه 4 بهمن 1390 - 6:22:56 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم