هرگز دروغ
نگوییم
چهار
دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند يک هفته قبل از امتحان پايان ترم به
مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر ديگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی
به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاريخ امتحان اشتباه کردهاند و به جای
سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراين تصميم گرفتند استاد خود را پيدا
کنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضيح دهند . بنابر اين آنها براي توجيه
غيبت در امتحانشان فكري كردند !
آنها به استاد گفتند : ما به شهر ديگری رفته بوديم که در راه برگشت لاستيک
خودرومان پنچر شد و از آنجايی که زاپاس نداشتيم تا مدت زمان طولانی نتوانستيم کسی
را گير بياوريم و از او کمک بگيريم، به همين دليل دوشنبه دير وقت به خانه رسيديم.
استاد فکری کرد و پذيرفت که آنها روز بعد بيايند و امتحان بدهند.
چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه
فرستاد و به هر يک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند. آنها به
اولين مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سؤال خيلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ
دادند. سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتيازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سؤال
اين بود :
21066 بازدید
8 بازدید امروز
1 بازدید دیروز
26 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian