×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

همه چیز از همه جا

.................................................

دروغ

هرگز دروغ نگوییم

چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند يک هفته قبل از امتحان پايان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر ديگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاريخ امتحان اشتباه کرده‌اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراين تصميم گرفتند استاد خود را پيدا کنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضيح دهند . بنابر اين آنها براي توجيه غيبت در امتحانشان فكري كردند !
آنها به استاد گفتند : ما به شهر ديگری رفته بوديم که در راه برگشت لاستيک خودرومان پنچر شد و از آنجايی که زاپاس نداشتيم تا مدت زمان طولانی نتوانستيم کسی را گير بياوريم و از او کمک بگيريم، به همين دليل دوشنبه دير وقت به خانه رسيديم. استاد فکری کرد و پذيرفت که آنها روز بعد بيايند و امتحان بدهند.
چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر يک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند. آنها به اولين مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سؤال خيلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند. سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتيازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سؤال اين بود :

کدام لاستيک خودرو پنچر شده بود...؟!!
دوشنبه 3 بهمن 1390 - 5:32:56 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم